غزل شمارهٔ ۷۸۲

خلق دنیا مقلد قالند
اهل عقبی مقید حالند
ای خوشا وقت ما و آن یاران
که منزه ز قال و از حالند
دیگران گوشمال مال خورند
عاشقان گوشمال را مالند
عارفان مجرد مفرد
چون الف فرد و دال ابدالند
عاشقان بلبلان معشوقند
در گلستان عشق از آن نالند
سالکانی که پیر توحیدند
فارغ از ماه و هفته و سالند
روح محضند همچو سید ما
ظن مبر کاهل دل ز صلصالند