غزل شمارهٔ ۱۵۲۶

نیست مرا در نظر در دو جهان جز یکی
هست یقینم یکی نیست در آن یک شکی
وهم خیال دوئی نقش کند بر ضمیر
ظن غلط می بری نیست شکی در یکی
در دو جهان یک وجود آینه اش صدهزار
ذات یکی بی خلاف هست صفاتش یکی
موج و حبابست بحر آب ز روی ظهور
لیک نظر کن به ما در همگان نیککی
میر خرابات عشق زنده دلی سیدی
ساقی سرمست ماست خدمت خانی بکی