غزل شمارهٔ ۱۲۱۷

ما گدایان حضرت شاهیم
پرده داران خاص اللهیم
باده نوشان مجلس عشقیم
ره نشینان خاک این راهیم
گر چه از خود خبر نمی داریم
به خدا کز خدای آگاهیم
در ضمیر منیر دل مهریم
بر سپهر وجود جان ماهیم
گاه در مصر تن عزیز خودیم
که چو یوسف فتاده درچاهیم
کام دل در کنار جان داریم
ایمن از آرزوی دلخواهیم
بندهٔ ذاکران توحیدیم
سید ملک نعمت اللهیم