در مذمّت طبیبان جاهل گوید

سنایی / حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه / الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین

وین اطبا که خالی‌اند از طبّ
هیچ نشناخته ز نوبت غبّ
از حمیّات غافل و انواع
وجه اجناس اربع الارباع
نه ز نبض‌اند عالم و نه ز آب
مسئله را نداده هیچ جواب
هیچ نشنوده نوع قارورات
نه ز تبرید و نه ز محرورات
غافل از گرم و سرد و ز تر و خشک
پشک نزدیکشان چو نافهٔ مشک
گر ز انواع پرسی و ز علل
نشناسند نفع و ضرّ ز خلل
به جدل مر ترا جواب دهند
نز ره دانش و صواب دهند
گر تو پرسی ز حدّ هر عللی
کز چه افتاد مرد را خللی
به خدای ار به حق جواب دهند
یا به کس نور آفتاب دهند