حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه

مقدّمهٔ رفاء

مقدّمهٔ رفاء

الباب الاوّل: در توحید باری تعالی

در توحید باری تعالی

فصل معرفت

فصل وحدت و شرح عظمت

فصل تنزیه قِدم

فصل اندر صفا و اخلاص

التمثیل فی شأن من کان فی هذه اعمی فهو فی‌الآخرة اعمی جماعة العمیان و احوال الفیل

فصل فی ان الاستواء معقول والکیفیة مجهول

التمثیل فی اصحاب تمنّی السوء

فصل اندر درجات

فی‌الحفظ والمراقبة

التمثیل فی قوم یؤتون الزکوة

فی‌الحکمة و سبب رزق الرازق

فی‌الهدایة

فی‌المُجاهدة

فصل اندر تقدیس

داستان باستان

التمثیل لقوم ینظرون بعین الاحوال «مُناظِرَة الوَلَدِ مَعَ الوالِد»

فی زینة‌الاطفال

فصل اندر صُنع و قدرت

فی تعظیم قدره

فی‌الامثال والمواعظ، الفقر سواد الوجه والدُّنیا دارالزوال و تغیّرالاحوال و الانتقال

در بی‌نیازی از غیر خدای‌تعالی و دست در وی زدن از سر حقیقت

اندر تضرّع و عجز

حکایت

اندر ذکر و یاد کردن

حکایت

تمثیل

فی ذکر دارِالبقاء

اندر وجود و عدم

اندر شُکر گوید

اندر شکر و شکایت

فی‌اطّلاعه علی ضمائرالعباد

اندر رزق گوید

تمثیل

حکایت مرغ با گبر

تمثیل در بیداری

اندر حب و محبت

اندر تجرید گوید

فی سلوک طریق الآخرة

التمثیل لابن الغافل والاب العاقل

حکایت

فی‌التوکّل

فی توکل العجوز

ایضاً فی‌التوکّل

التمثّل فی‌الرؤیاء و تعبیره و هو ثمانون رؤیا عجیبة

فی رؤیا الأثواب و الأوانی

فی رؤیا الصنّاعین

فی رؤیا البهائم

فی رؤیاء السّباع

فی رؤیا النّیّرین والکواکب الخمسة السیّارة

فی تناقض الدارین

اندر ایثار

قصهٔ قیس‌بن عاصم رضی‌الله عنه

فی الاتحاد

در اتّصال بدو گوید

من اَمَنَ بطاعته فقد خَسَر خُسراناً مبینا

من زَهَد فی‌الدّنیا وَجَد مُلکا لایبلی

فی صفة‌الزهد و الزّاهد

فی حُبّ الدُّنیا و صفة اهله

قال اَلنبّی صلّی‌الله عَلَیه وَ سلَم: فرغ‌الله تعالی عَن‌الخلقِ والخُلق والاجلِ وَالرزقِ التمثیل فی نَحنُ قَسَمنا

فصل فی شرائط صلوة الخمس والمناجات والتضرّع والخشوع والوقار والدعاء

المثل فی‌الخشوع و حضورِالقلب فی‌الصّلوة قصة امیرالمؤمنین علیه‌السّلام

فی‌الصّلوة والرغبة

التمثیل فی تقصیرالصلوة

فی‌الحمد والثناء

فی‌الافتقار والتحیّرِ فی صفاته

فی تأدیب صببان المکتب و صفة الجنّة والنّار

در مناجات گوید

فی کرمه و فضله

فی الانابه

فی‌الاخلاص والمخلصون علی خطر عظیم

فی قضائه و قدره و امره و صنعه

حکایت

فی الشّوق

فی نفی صفات المذمومِة عن‌الله تعالی

التمثیل فی‌الذی هو یُطعمنی و یَسقین

التمثیل فی معنی اولئک کالانعام بل هم اضل

فی الرضاء والتَّسلیم

فی الحذر عن‌القدر

فی الرضا والتسلیم بحکمه و قضائه

فی الکرامة

فی‌العبودیّة

التمثیل فی قصّة ابراهیم الخلیل علیه‌السّلام

فی‌الامتحان

الباب الثانی:‌ فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام

فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام

ذکر جلال قرآن

در سرِّ قرآن

در اعجاز قرآن

ذکر هدایت قرآن

فی عزّة‌القرآن انّها لیست بالاعشار والاخماس

ذکر حجّت قرآن

ذکر تلاوة قرآن

ذکر سماع قرآن

در وجد و حال

التمثیل فی خلقة آدم و عیسی‌بن مریم علیهماالسلام

در فترت و جهالت گوید و ستایش پیغمبران علیهم‌السلام کند ذکرالانبیاء خیر من حدیث الجهلاء

الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران

اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران

اندر بدایت کمال نبوّت

اندر کرامت نبوّت

در ذکر آنکه پیغمبر ما رحمةً للعالمین است

در صفت معراجش

ذکر تفضیل پیغمبر ما علیه‌السّلام بر سایر انبیاء

فی اتباعه صلوات الله علیه

اندر گشادن دل وی

ذکر تفضیلش

در تفسیر وما ارسلناک الّا رحمة‌للعالمین

اندر درود دادن بر او و آل او صلّی‌الله علیه‌وسلّم

اندر ترجیح او بر پیغمبران علیه و علیهم‌السلام

اندر صفات پیغامبر علیه‌السلام

صفت بعث و ارسال وی علیه‌السّلام

صفت هفت اختر

ذکر آفرینش و مرتبه و حسن خلق وی صلواة‌الله علیه

فی فضیلته علیه‌السلام علی جبرئیل و سائر الانبیاء علیهم‌السلام

ستایش ابوبکر صدیق رضی‌الله عنه

فی تخصیص ابی‌بکر علی کافّة الناس

فی قربته و حق صحبته مع رسول‌اللّٰه

ستایش امیرالمؤمنین عمر الفاروق رضی‌اللّٰه عنه

در عدل وی رضی‌اللّٰه عنه

ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضی‌اللّٰه عنه

ستایش امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السّلام

صفت جنگ جَمل

صفت حرب صفّین و کشته شدن عمّار یاسر رضی‌اللّٰه عنه

قصهٔ قتل امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السّلام

فی مذمّة اعدائه و حسّاده

در ستایش امام حسن و امام حسین رضی‌اللّٰه عنهما

در فضیلت امیرالمؤمنین حسن‌بن علی علیه‌السّلام ذکر الحسن یذهب الحزن

سبب قتل امیرالمؤمنین حسن‌بن علی علیه‌السّلام

در مناقب امیرالمؤمنین حسین‌بن علی علیهماالسّلام

صفت قتل حسین‌بن علی علیه‌السّلام به اشارهٔ یزید علیه اللعنة

در صفت کربلا و نسیم مشهد معظّم

التمثّل فی‌الاشتیاق الی المشهد المعظّم المراة الصالحة خیرٌ من الفـ رجل سوء

صفة اصرار الاعداء والباغین لعنهم‌اللّٰه

ستایش امام ابوحنیفه رضی‌اللّٰه عنه

ستایش امام شافعی رضی‌اللّٰه عنه

فی مناقبهما رحمة‌اللّٰه علیهما

فی مذمّة اهل التعصب و نصیحة الفریقین و فقهمااللّٰه تعالی

فصل فی‌الزّهد والحکمة والموعظة والنصیحة

فی‌الرائحة الکریهة علی غیبة اخ المسلم

التمثیل فی‌المجاهدة

فی‌الاجتهاد و طلب‌التقوی

التمثیل فی‌التّقوی، سؤال موسی علیه‌السّلام عنّ‌اللّٰه عزّ وجل قال ای شیء خلقت افضل من‌الاشیاء

الجهل داءٌ بلا دواءٍ والحمقُ حفرةٌ بلا عُمقٍ

التمثیل فی اَصحابِ الغَفلةِ والجُهّال

التّمثیل فی نظرالسّوء واحوال الدّنیا

اندر مذمّت علما

ستایش علم و عالم و طلب علم

الباب الرّابع: فی صفة العقل و احواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده

فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده

اندر ستایش عقل و عاقل و معقول

فی اَنّ العقل سلطان الخلق و حجّة الحق

در شرف نفس و عقل

حکایت در داد و ستد خردمند

در نفس کلّی و پیوستن به عقل و معرفت گوید

در روح حیوانی گوید

اندر کمال عقل

اندر عزّت عقل

اندر جمال عقل

در آفرینش جهان

اندر مراتب عقل

در ذکر قوای حاسّه و حافظه

اندر جمع بین عقل و شرع

الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح

فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح

التمثیل فی وضع الشی بغیر موضعه

فی الجاهل و یظن العالم

التمثیل فی‌العالم والمتعلّم

التّمثیل فی‌المحبّة والشّکر

حکایت شبلی رحمة‌اللّٰه در اخلاص و ریا

حکایة فی‌العجز والسکوت

فصل فی ذکرالعشق و فضیلته و صفة‌العشق والعاشق والمعشوق ذکرُالعشق یُریح القلوب و یُزیل الکروب

حکایت در کمال عشق و عاشقی

التمثیل بقصّة آدم علیه‌السلام و سبب عشقه

فی صفة‌العشق

فی اشراق العشق

التمثّل فی احتراق العشق واظهاره

ذکر معنی و برهان عشق

در عشق مجازی

اندر معنی دل و جان و درجات آن ذکرالقلب انفع لان شأنه رافع

اندر جان و دل و تن گوید

اندر صفت پرورش دل گوید

اندر صفت شب گوید

الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله

ذکر نفس الکلی نذیر ناصح و اهماله غرور فاضح

صفت کلماتی که با نفس کلّی رود و جوابها که او گوید

جوابها که با نفس کلّی گوید

اندر صفت مرید

اندر عذر انبساط گوید

در چشم نگاه داشتن گوید قالَ النّبی علیه‌السّلام: النّظر سهم منِ سهامِ الشیطان

حکایت

اندر صفت خوب روی بدخوی گوید

اندر شرح خوب و زشت گوید

اندر صفت شاهدان گوید

در مذمت شهوت راندن

اندر صفت خوب رویان و شاهدان گوید

حکایت

اندر مذمّت دنیا و وصف ترک او

اندر طلب دنیا

اندر مذمّت کسانی که به جامه و لقمه مغرور باشند

در طلب دنیا و غرور او گوید

اندر مذمّت مال دوست

اندر مذمّت شراب گوید

حکایة و مثل

حکایت

التمثّل فی اکل الرّبا، اَکل الرّبا کمَن یأکل ناراللظی

حکایت

اندر نقص دنیا گوید

اندر ترک دنیا و ریاضت نفس گوید

اندر بیان نسب آدمی من عرف نفسه فقد عرف ربه

در حرص و شهوت و خشم گوید

در معنی آنکه عاقلان بی‌غم نباشند

در متابعت نفس و هواناکردن گوید

در رنج و زیان جان از تن

در معنی آن گوید که آنچه خاکی است به خاک باز شود

اندر صفت نفس بهیمی و انواع شهوات

اندر حشر و نشر الناس کما یعیشون یموتون و کما یموتون یحشرون

فی التّمثّل

ذکر اظهار حال آن سرای فی یوم‌القیامة فلا انساب بینهم یومئذ ولایتسائلون

فی ذکر انساب البشر من ارکان البشر

در انسانی و حیوانی گوید

حکایت در این معنی

اندر آنکه آدمی پس از اشیاء و جهات پیدا آمد

اندر بیان ظلومی و جهولی انسان کما قال‌اللّٰه تعالی: وحملها الانسان انّه کان ظلوما جهولا

فی مذمّة الدنیا واهانته و ترکه، من ترح فرح

حکایت و مثل فی لذّة الدنیا مع شدّة العقبی

اندر مذمّت بددلی و بددل

حکایت در شجاعت و غیرت

حکایت در این معنی

اندر نکوهش شکم خواری و بسیار خوردن

التمثّل فی ترک الدّنیا و قصّة روح‌اللّٰه و تجریده

حکایت روح‌اللّٰه علیه‌السّلام و ترک دنیا و مکالمهٔ او با ابلیس

فی ذمِ حبّ الدّنیا و منع شرب الخمر

اندر مذمّت افعال زشت که از خویهای بهیمی است ذکر المثالب للتوقّی لا للقبول والتلقی

در ذمّ مقابح و افعال نکوهیده و منع آن

التمثّل فی شأن اصحاب الغفلة و نظر السّوء

اندر صفت ربیع و تشبیهات گوید ذکر الربیع یحیی القلوب المیتة و یشرح الصدور الضیقة

در تسویت پارسی و تازی

در بیان آنکه ادب به فارسی و عربی نیست

اندر خوردن شراب و خواصّ آن گوید

اندر صفت نقص دنیا

التمثل فی اصحاب المغرورین

حکایت

حکایت

حکایت

حکایت

حکایت

حکایت

حکایت

الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر

در بیهوده خندیدن

فی طول العمر والحسرة مع ذلک

تمثیل در نفس جهان فانی و قصّهٔ لقمان حکیم

در مرگ گوید

حکایت مرد یخ فروش التمثّل فی دارالغرور

فی صفة الموت

تمثیل در احوال گذشتگان جهان بی‌وفا

در صفت مرگ پیامبران علیهم‌السّلام

صفت مرگ شاهان فرس و بزرگان ایشان

در صفت موت بنی‌آدم از خاصّه و عامه

در بقا و فنای جسم و جان گوید

در نکوهش این جهان

اندر طلب بهشت به سالوسی

اندر زهد ریایی

اندر مذمّت دنیا و برحذر بودن از آن فرماید

در نکوهش حرص گوید

در شهوت و آز گوید

فصل فی صفة‌الافلاک والبروج والسّماء والارض و ما بینهما من‌العجایب ذکر الافلاک و ما فیها من‌العجایب احسن من ابداع المخدّرات الکواعب

در دوازده برج گوید

حکایة فی اصحاب الفغلة

در صفت ارکانی و گردونی با آن جهان الدنیا قنطرةٌ فاعبروها ولا تعمروها

تمثیل در مذمّت دوستی دنیا

فی ترک العادة بالمجاهدة

فی تسلّی قلوب الاخوة والاخوات

فصل فی‌الحکمة ذکرالحکمة احکم فانّها بین الکائنات حکم مثل الاحباب والاعداء کمثل الدواء والداء در دوستی و دشمنی

حکایت در محبّت و دوستی خالص

التمثّل فی ریا الحّب

فی ذکر رفقاء السّوء

فی ترک المخالطة مع‌الاوباش

حکایت در بی‌وفایی

در صفت ابلهان گوید

فی تحقیق العشق

التمثّل فی‌الانسان و عمله

التمثّل فی صفة‌الانسان

التمثیل فی شکر هدایة‌الاسلام

التمثیل فی صلابة طریق‌الاسلام

التمثیل فی اعتقادالسوء والخوف من قلّة الرزق

حکایت در ظالم و مظلوم

ذکر انقطاع نسب

صفة‌المغرورین فی دارالدّنیا

التمثیل فی حبّ الدّنیا و غرورها

فی صفة‌النّفس واحواله

قال النّبی علیه‌السّلام: ان الشّیطان فی عروق ابن‌آدم یجری مجری الدّم

در کاهلی گوید

مثل اندر حال ادبار

فی‌الحرکة و ترک الاوطان فی طلب‌الآخِرَة، قال النّبی علَیه‌السّلام: اطلبوا العلم ولو باصّین، وَ قالَ علَیه‌السّلام: سافِرُوا تغنموا، ولاتفخروا بالوطن

محمدت در حرکت و سیر و رنج بردن

فی‌الادب و شرف‌النّفس

اندر دور قمر و گردش روزگار

حکایت

اندر نگاه داشتن راز و مشورت کردن

حکایت

التمثیل فی حفظ اسرارالملوک

حکایت

اندر موعظت و نصیحت گوید

اندر صفت بیابان گوید

اندر تصوّف و زهد ذکر التصوّف الزم علی الحقیقة لان فیه نجاة الخلیفة

در صفت اهل تصوّف

در طلب کردن از در دلها

فی ذمّ‌الطمع والحرص

اندر بیان حال صوفی و ستایش صوفیان فرماید علامة اصحاب التصوّف ان لایسأل ولا ینهر ولا یدّخر

حکایت در حقیقت تصوّف

التمثیل فی‌تعلیم الاب‌الغافل لابن الجاهل فی‌التصوّف

فی‌التفکّر والمراقبة فی احوال التصوّف

در دنیا نابودن به که بودن

اندر صفت صورت عالم

الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان

یمدح السلطان الاعظم مالک رقاب الامم سلطان سلاطین العالم یمین‌الدّولة و امین‌الملّة کهف‌الاسلام والمسلمین ابا الحارث بهرامشاه‌بن مسعود نوّراللّٰه مضجعه

اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه

فی خصاله و فضیلته

فی صفة سهمه و اقباله

در بیداری از خواب غفلت گوید

فی تنبیه الملک و کلمة الحق بغیر المداهنة

خواب عبداللّٰه‌بن عمربن‌الخطّاب

حکایت زن دادخواه با سلطان محمود

حکایة فی عفوالملک و عدله

در وصف بدان گوید

حکایت در عدل سلطان

در خون ناحق ریختن حکایت مأمون

التمثّل فی عصمة قتل المظلوم

حکایت در حلم و بردباری نوشیروان

در عدل پادشاه و صفت آن

حکایت در عدل و سیاست و جود پادشاه

حکایت

فی معانی القاضی الجاهل الظالم

در کفایت و رای پادشاهی

حکایت اندر حلم و سیاست و تحمّل پادشاه از رعیت

حکایت در عفو پادشاه

اندر معنی بیداری ملوک و سلاطین و حفظ و بخشش ایشان

فی حفظ اسرارالملک و کفایته و کتمانه

در پند و نصیحت پادشاه گوید

در حلم پادشاه و احتمال از زیردستان

در عدالت و ستم ناکردن

حکایت اندر کار نادانی و بی‌سیاستی پادشاه

فی تقلیدالملک

در بینوایی و فقر دبیران گوید

اندر رادی و حسن سیرت پادشاه

در راستی میان جور و عدل

در تعهّد علمای دیندار

حکایت در آنکه پادشاه را دل در هوا نباید بستن

در عدل نمودن و ظلم کردن

در سیاست پادشاه

در حکم راندن پادشاه

مدح پادشاه به ترتیب کواکب و بروج دوازده‌گانه

فی صفة‌العلماء و امراء الدولة القاهرة و صفة غلمانه و جنده کثّرهم‌اللّٰه

ستایش امیرجلال‌الدولة ابوالفتح دولتشاه‌بن بهرامشاه ابن مسعود اناراللّٰه براهینهم

فی وصف‌الحال و تمام مدایح السلطان والوزراء والقضاة

اندر مدح وزراء و صدور و قضاة گوید

اندر مدح صدرالامام تاج‌الوزراء ابی‌محمدبن الحسن‌بن منصور گوید

در مدح نظام‌الملک ابونصر محمّدبن عبدالحمیدالمستوفی

مدح پادشاه به ترتیب کواکب و بروج دوازده‌گانه

اندر مدح اصحاب دیوان و ارباب قلم و مشایخ کثّرهم‌اللّٰه

در مدح اقضی‌القضاة جمال‌الدیّن ابوالقاسم محمودبن محمّدِالاثیری

در مدح اقضی‌القضاة نجم‌الدّین ابوالمعالی‌بن یوسف‌بن احمد الحدّادی

در مدح شیخ‌الامام جمال‌الدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی

در مدح صدرالدّین شمس‌الائمه ابوطاهر عمر

فصل دیگر در مدایح سلطان اعزّاللّٰه نصره

الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین

فصل فی بیان سبیل‌السعادة والطریق المستقیم

فی شکایة اهل الزمان

فی‌المعذرة والتقصیر

فی‌الحقیقة والطریقة

در دانستن آنکه آخرت به از دنیاست

حکایت

فی مثالب شعراء المدّعین

فی مثالب المنحولین

فی ذکرالعوام و اهل السوق والجهال

در ذمّ عوام و بازاریان و جهال گوید ذکر مساوی العوان للخواص نفع عام

فی مذمة‌الاعداء و نصیحة‌الاولیاء

اندر خویشان گوید فی‌مذمة الارقاب که: الاقارب عقارب، والاخ فخ، والعمّ غمّ، والخال وبال، والختن محن

اندر مذمّت برادران گوید

اندر مذمّت خواهران گوید

حکایت هزل

اندر مذمّت فرزند گوید

اندر مذمّت دختر گوید

فی مذمّة الختن

اندر مذمّت عمّ گوید

اندر مذمّت خال گوید

اندر خویش لشکری گوید

ذکر انواع‌الشهوات علی بعضها تحریض و علی بعضها تمریض اندر صفت شهوات و در حق غلام باره گوید

در معنی زناشویی گوید

حکایت و مثل

التمثیل فی‌المطایبة بطریق الهزل

اندر مذمّت خویش صوفی گوید

حکایة فی‌التّمثّل الصوفی

اندر قرابت فقیه گوید

حکایت و ضرب‌المثل

حکایت

اندر صفت مرائی و قرّاء و سالوس گوید

در حق پارسایان گوید

در صفت جاه‌جویان و زر طلبان و درویشان صورت گوید

در حق کسی گوید از بزرگان غزنین

در مثالب علوی زرمدی گوید

در هجو شعراء بد گوید

اندر هجو حکیم طالعی گوید

دیگری را گوید

در مذمّت خدمت مخلوق گوید

التمثّل فی‌القناعة و ترک الحاجة

حکایت

در مذمّت طبیبان جاهل گوید

در مناقب اطباء عالِم گوید قال‌النّبی صلی‌اللّٰه علیه وسلّم فی شأنهم العلم علمان علم‌الابدان و علم‌الادیان

تفصیل العلل و هی خمسون نوعا

فی تفصیل العلل و بیان‌الامراض

در طبیبان نادان گوید

در صفت منجّم حاذق و منافق و تمثیل اصحاب دعوی به غیر معنی فی بطلان احکام النجوم و صفة هیئة‌الفلک و واضع هذاالعلم، قال النبّی علیه‌السّلام: النجوم حق و احکامها باطل، و قال علیه‌السّلام: من آمن بالنجوم فقد کفر، و قال علیه‌السّلام: تعلموا من‌النجوم ماتعرفون به ساعات اللیل والنهار، و قال امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السّلام: تعلموا بالنجوم فانه علم من علوم‌النبوة و قال‌اللّٰه تعالی: والسماء ذات‌البروج، والشّمس والقمر بحسبان

فی صفة الافلاک

فی صفة‌السّعد والنّحس من‌الکواکب السبعة

در بیان طبایع چهارگانه

در صفت بروج دوازده‌گانه

در شرف و وبال و صعود و هبوط کواکب گوید

فی تسویة البیوت

التمثیل فی احوال المنجّم الجاهل عندالملک العالم

صفة مقادیر ابروج والکواکب السیّارة

در حق مردم و آدمی گوید

الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب

در عذر گوید

اندر خط و قلم و کاغذ و خاطر گوید

فی حسب حاله و بیان احواله و سبب احترازه من اهل الدّنیا وانزوائه و تجریده من‌الخلائق و سبب تصنیف هذاالکتاب

فی افتخار نفسه علی اهل عصره

فی بیان حاله و حسب احواله رحمة‌اللّٰه علیه

فصل اندر ضعف و پیری

فصل اندر تبدیل حال

التمثّل فی‌الاجتهاد

در رهایی جستن جان گوید از تن

اندر تفضیل سخن خویش گوید

اندر مدح خواجهٔ عمید احمدبن مسعود تیشه و وصف حال خانه‌ای گوید که از جهت حکیم سنایی کرده بود و اسباب مهیّا گردانیده

یمدح الشیخ الامام جمال‌الدّین فخرالاسلام تاج الخطباء احمدبن محمّدالملقّب بالحذور

در قناعت و انزوای خویش گوید

فی‌القناعة

حکایت

التمثیل

حکایت

در صفت خلوت و تنهایی گوید

در وصف بی‌طمعی و خویشتن‌داری خود گوید

اندر افتخار خویش فرماید

اندر ضعف خویش گوید

اندر بد دلی خویش گوید

حکایت

فی ذم‌الجهال والناصحین لهم

حکایت

در شرع و شعر گوید

کتاب کتبه الی بغداد مع نسخة تصنیفه انفذه عند الامام الاجل الاوحد برهان‌الدّین ابی‌الحسن علی‌بن ناصر الغزنوی یعرف به بریان‌گر