رباعی شمارهٔ ۴۱

سنایی / دیوان اشعار / رباعیات

تا زلف بتم به بند زنجیر منست
سرگشته همی روم نه هشیار و نه مست
گویم بگرم زلف ترا هر چون هست
نه طاقت دل یابم و نه قوت دست