رباعی شمارهٔ ۴۰۸

سنایی / دیوان اشعار / رباعیات

ای شمع ترا نگفتم از نادانی
از شهد جدا مشو که اندر مانی
تا لاجرم اکنون تو و بی فرمانی
گریانی و سر بریده و سوزانی