شمارهٔ ۹۵ - در رثای زکی‌الدین بلخی

سنایی / دیوان اشعار / قصاید و قطعات

ای برادر زکی بمرد و بشد
تا یکی به ز ما قرین جوید
تا ز آب حیات آن عالم
تن و جان از عدم فرو شوید
من ز غم مرده‌ام که کی بود او
باز از آنجا به سوی من پوید
پس تو گویی که مرثیت گویش
زنده را مرده مرثیت گوید