شمارهٔ ۱۸۳ - و نیز

سنایی / دیوان اشعار / قصاید و قطعات

سخن را به خواب اندرون دوش گفتم
که گر شدی معزی تو دایم همی زی
فلک سرد بادی برآورد و گفتا
دریغا معزی دریغا معزی