حکایت شمارهٔ ۱۷

سعدی / گلستان / باب سوم در فضیلت قناعت

همچنین در قاع بسیط مسافری گم شده بود و قوت و قوّتش به آخر آمده و درمی چند بر میان داشت بسیاری بگردید و ره به جایی نبرد پس به سختی هلاک شد طایفه‌ای برسیدند و درمها دیدند پیش رویش نهاده و بر خاک نبشته
در بیابان فقیر سوخته را
شلغم پخته به که نقره خام