غزل شمارهٔ ۴۹۷

مولوی / دیوان شمس / غزلیات

صوفیان آمدند از چپ و راست
در به در کو به کو که باده کجاست
در صوفی دل‌ست و کویش جان
باده صوفیان ز خم خداست
سر خم را گشاد ساقی و گفت
الصلا هر کسی که عاشق ماست
این چنین باده و چنین مستی
در همه مذهبی حلال و رواست
توبه بشکن که در چنین مجلس
از خطا توبه صد هزار خطاست
چون شکستی تو زاهدان را نیز
الصلا زن که روز روز صلاست
مردمت گر ز چشم خویش انداخت
مردم چشم عاشقانت جاست
گر برفت آب روی کمتر غم
جای عاشق برون آب و هواست
آشنایان اگر ز ما گشتند
غرقه را آشنا در آن دریاست