گزیدهٔ غزل ۳۴۳

بیداریم بکشت وه ای ساربان خموش
کاین سو زم از افسانه شنیدن نمی‌رود
می‌بینمش ز دور نیم سیر چون کنم
چون تشنگی آب ز دیدن نمی‌رود
خسرو تو لاف زهد به خلوت چه میزنی
کاین آرزو به گوشه خزیدن نمی‌رود