رباعی شمارهٔ ۶۹

خاقانی / دیوان اشعار / رباعیات

نور رخ تو طلسم خورشید شکست
خورشید ز شرم سایه از خلق گسست
رخ زرد و خجل گشت و به مغرب پیوست
پیرایه سیه کرد و به ماتم بنشست