شمارهٔ ۱۰۱

عطار / مختارنامه / باب چهل و هفتم: در معانیی که تعلق به شمع دارد

بر بوی وصال میدویدم همه سال
گفتی بنشانمت ازین کار محال
جانا منِ برخاسته دل شمع توام
گر بنشانی مرا بمیرم در حال