شمارهٔ ۳۸

عطار / مختارنامه / باب چهل و پنجم: در معانیی که تعلق به گل دارد

ای گل به دریغِ عمر دل پُر خون کن
ور ماتم خویش میکنی اکنون کن
وی صبح چو عمر گل به یک دم گرو است
آن دم بزن و از گروش بیرون کن