شمارهٔ ۷

عطار / مختارنامه / باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات

آن رفت که گفتمی من از زهد سخن
اکنون من و دَردِ نو و دُردی کهن
دی سر و بُنِ صومعهٔ دین بودم
و امروز به میخانه شدم بی سر و بن