شمارهٔ ۹

عطار / مختارنامه / باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق

زانگه که مرا سوی تو آهنگ افتاد
صبر از دلِ من هزار فرسنگ افتاد
هر کز دهنِ تو یک شکر کرد سؤال
تا در نگریست در دمی تنگ افتاد