شمارهٔ ۱۲

عطار / مختارنامه / باب سی و دوم: در شکایت کردن از معشوق

شب نیست که دل حزین ندارم از تو
در دل دمِ آتشین ندارم از تو
تا چند کنی خونِ جگر در چشمم
من سوخته چشم این ندارم از تو