شمارهٔ ۱۴

عطار / مختارنامه / باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن

از عشق تو در جگر ندارم آبی
چون بنشانم ز آتش دل تابی
از خواب غرور خویش یکبار آخر
بیدار شوم گرم ببینی خوابی