شمارهٔ ۳۶

عطار / مختارنامه / باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن

هر روز به عالمی دگرگون برسی
هر شب به هزار بحر پرخون برسی
گفتی: «برسم درو و باقی گردم»
چون کس نرسد درو، درو چون برسی