شمارهٔ ۳۳

عطار / مختارنامه / باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن

ای دل! دانی که او سزاوار تو نیست
چه عشوه فروشی که خریدار تو نیست
ای عاشق درمانده! بیندیش آخر
دل برکاری منه که آن کار تو نیست