شمارهٔ ۸

عطار / مختارنامه / باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان

میگریم ازان مهوشم و میگریم
شکّر چو لبش میچشم و میگریم
خاکی که بدو رسید روزی قدمش
در دیدهٔ خود میکشم و میگریم