شمارهٔ ۳۹

عطار / مختارنامه / باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر

گر هیچ ندیدم من و گر دیدم من
خود را ز بدانِ بد بتر دیدم من
مویم همه شد سپید و بر خویش بگشت
امّا سرِ مویی بنگر دیدم من