شمارهٔ ۱۴

عطار / مختارنامه / باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر

تن کیست که سرنگون همی باید کرد
دل چیست که غرق خون همی باید کرد
این دم به زمین فرو شدم بس عاجز
تا سر ز کجا برون همی باید کرد