شمارهٔ ۶

عطار / مختارنامه / باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شکایت از روزگار غدّار

دود است همه جهان، جهان دود انگار
وین دیر نمای را فنا زود انگار
چون نابودست اصل هر بود که هست
هر بود که بود گشت نابود انگار