شمارهٔ ۴۵

عطار / مختارنامه / باب یازدهم: در آنکه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان

چون کار ز دست رفت گفتار چه سود
چون دیده سفید گشت دیدار چه سود
هرچند که جوش میزند جان و دلم
لیکن چو زبان مینکند کار چه سود