شمارهٔ ۲۶

عطار / مختارنامه / باب یازدهم: در آنکه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان

جان معنی لطف و قهر نتواند بود
دانندهٔ سرِّ دهر نتواند بود
چون هر که چشید زهر در حال بمرد
کس واقف طعم زهر نتواند بود