رباعی شمارهٔ ۸۲

انوری / دیوان اشعار / رباعیات

با دل گفتم که آن بتم دوش نهفت
جان خواست ز من چون گل وصلش بشکفت
دل گفت مضایقت مکن زود بده
با او به محقری سخن نتوان گفت