شمارهٔ ۴۳۸

ای آنکه جویبار جهان از نهال جود
خالیست تا تو سرو سعادت برسته‌ای
الا نظیر خویش که آن را وجود نیست
از روزگار یافته‌ای هرچه جسته‌ای
دست از سرم به علت تقصیر برمگیر
تو کار خویش کن که نه شیران مسته‌ای
پارم سه دسته کاغذ نیکو بداده‌ای
امسال از آن حدیث ورق چون بشسته‌ای