شمارهٔ ۲

عطار / مختارنامه / باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق

دوش آمد و گفت: روز و شب میجوشی
تادین ندهی ز دست در بیهوشی
چون من همهام به قطع و دنیا هیچ است
آخر همه را به هیچ مینفروشی