شمارهٔ ۷

عطار / مختارنامه / باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن

ای دل هر دم غمی دگرگون میخور
گردن بنه و قفای گردون میخور
وانگاه سری که گوی ره خواهد شد
بر زانوی اندوه نِه و خون میخور