غزل شمارهٔ ۹۸

چند گویم، در فراقت کابم از سر گذشت؟
شد بپایان عمر و پایانی ندارد سرگذشت
چون نویسم، کز فراقت، بر سر کلکم چه رفت
باز سودایت چه بر طومار و بر دفتر گذشت
جانم آمد، بر لب و کشتیش بر خشک اوفتاد
آه من تا بحر نیلی رفت و زان برتر گذشت
هر خدنگی کامد، از مشکین کمان ابروت
در دل مسکین من، پیکان بماند و سرگذشت
ناوکی کز دست شستت جست، آمد بر دلم
از نسیم نوبهاری، بر دلم خوشتر گذشت
در دو عالم، مقصد و مقصود جان عاشقان
نیست جز خاک درت، چون می‌توان زان در گذشت
خاک بر سر می‌کنم، چون باد و می‌گریم چو ابر
گرچه ابرت از فراز بام و باد از در گذشت
شمع را در گیر، امشب تا بگوید روشنت
کز خیالت، دوش سلمان را چها بر سر گذشت
بررسی آماری غزل شمارهٔ ۹۸ - چند گویم، در فراقت کابم از سر گذشت؟

بیشترین کلمات استفاده شده از لحاظ آماری کلمات گذشت، سر، کز، خاک، سرگذشت، دلم، رفت می باشند. سلمان ساوجی از کلمه گذشت ۶ بار ، سر ۴ بار ، کز ۳ بار ، خاک ۲ بار ، سرگذشت ۲ بار ، دلم ۲ بار ، رفت ۲ بار در غزل شمارهٔ ۹۸ - چند گویم، در فراقت کابم از سر گذشت؟ استفاده کرده است.

کلمه تکرار
گذشت 6
سر 4
کز 3
خاک 2
سرگذشت 2
دلم 2
رفت 2